فیلسوف - ،میان الهیات و رنسانس
نصرت شاد نصرت شاد

Pico della Mirandola , Giovanni (1463- 1494)

مسیحیت وتعقیب اصلاح گرایان دینی .

جیووانی  پیکو دلا میراندولا،- شهادت در 31سالگی .

 

پیکو دلا میراندولا، هومانیست ایتالیایی قرن 15،یکی ازنمایندگان وپیشگامان مهم فلسفه رنسانس والهیات مردم گرایانه بود.درتاریخ علوم جدید، اوراپدرمبارزه علیه خرافات وطالع بینی ستاره شناسی میدانند.مخالفت اوباطالع بینی علم نجوم باعث رشدعلوم تجربی درغرب درپایان سدههای میانه شد.اوعلیه خرافات قدری وسرنوشتی قدعلم کرد ومیگفت چون انسان میان حیوان وملکوت درنوسان است،ارزش وحیثیت اودرآزادبودنش میباشد.سارتربراساس فلسفه اوبه ماکسیم:" انسان محکوم به آزادی است"رسید.پیکو مینویسد که نه تنهاانسان مستقل ازخداست بلکه خداانسان را آفریدتااوخالق خود یامجسمه سازخودباشد،چون انسان درشرایطی بدنیاامد،تاآن چیزی بشودکه میخواهد. 

درتاریخ سیراندیشه درغرب،غیرازلوترونیچه،هومانیستهای آغازین مانند مورس و اراسموس نیززیرتاثیراوقرارگرفتند. نیچه بعدها باکمک آثاراو نماینده آنتروپولوژی فلسفی گردید.نوشته های پیکو همچون آثارباکون ودکارت بخش مهمی از اندیشه غربی درزمینه آنتروپولوگی هومانیستی هستند.اهمیت دیگراودرالهیات فلسفی هومانیسم ایتالیایی بود.اویکی از مدافعان فلسفه افلاتونی نیزاست.هدف پیکو طرح یک جهانبینی عام ازترکیب تمام ادیان وفلسفه های زمان خودبود.اوهمچون اختلاط گرایان کوشید تاسنتزی ازعناصرتمام جریانهای فکری بوجودآورد.تئوری اودرباره حیثیت وشرف انسان،امروزه پایه وبخش مهمی ازقانون اساسی وحقوق بشردرکشورهای مترقی است.اونه تنها یکی ازپیشگامان اندیشه مکتب دایرت المعارفی فرانسه،بلکه نماینده جدید،ورای سنت اسکولاستیک زمان خودبود.هدف دیگراواین بودکه فلسفه افلاتون و ارسطو را بادین مسیح مخلوط کندویک حقیقت عام بیابد.اوخودتحت تاثیرادیان قرون وسطا مانند عرفان یونانی،فلسفه عربی،ونظرات فیثاغورث بود.هسته مرکزی فلسفه او،فلسفه افلاتونی ومسیحیت است.باشعار"انسان خالق وسازنده خود است"،اوطرح انسان رنسانس وهومانیسم جدیدراریخت.اومیگفت که استقلال وآزادی انسان،پایه های ارزش وحیثیت او هستند.مورخین سیراندیشه اشاره میکنند که اوغیراززبانهای عربی وعبری،اطلاعاتی عمیق و دایرت المعارفی درفلسفه باستان وعرفان یهودی داشت.

پیکو دین یهودراخویشاوند نزدیک دین مسیحیت میدانست وخصوصیت انسانی رابی خاصیتی وی قیدنمود.اوعقیده داشت که ادیان وفلسفه های گوناگون ازجمله:یونانی باستان،یهودی کابالایی،ومسیحی اسکولاستیک،سهمی درحقیقت جامع و جهانشمول دارند.اوکوشیدتامیان مسیحیت وافلاتون گرایی، یک هماهنگی بوجودآورد.پیکو براساس نظرات زردشت، فیثاغورث،ارسطو وافلاتون،میگفت که فلسفه موجب رضایت خداخواهدشد.اومدعی بودکه ادیان والهیات گوناگون مانند مسیحیت،یهود،واسلام،دارای حقایق عام یاحداقل جرقه هایی ازحقیقت هستند.شعاراستقلال فرد و مدارای دینی دیگران او ، پایه های عصرروشنگری شدند.اودرطول زندگی کوتاه خودازطریق معلمانش باافکارعربی،عبری،یهودی ابن رشدی وارسطوگرایی آشناشد.پیکو نه تنها یکی ازنمایندگان افلاتون گرایی فلورانسی بلکه فیلسوف آغازدوره رنسانس نیزبود. اومیگفت که براساس آزادی اراده،هیچ محدودیتی برای انسان وجودندارد،چون همه چیزدردسترس واختیاراواست،اوآزاد است که حیوان شود یا موجودی آسمانی.درافکاراوهمچون عصرروشنگری،افکارمدرن مدارای دینی دیگران، مطرح شد. اوعقیده به خرافات وطالع بینی ستاره شناسی راریشه همه بی اخلاقی،بی اعتقادی،وبی ایمانی میدانست.هومانیسم و رنسانس برآن اساس طرح شد که ادیان وفلسفه های گوناگون،حقیقت عامی را مطرح میکنند.درسدههای میانه،الهیات و فلسفه تحت تاثیرمهم فلسفه ارسطووافلاتون بودند.اومیگفت که بزرگترین نعمت وهدیه الهی،اعطای امکان آزادی به انسان است.آنطورکه دانته میگفت،آزادی اراده برای دسترسی به آزادی وانسانیت است.بقول او خدادریکی ازکتابهای آسمانی گفته است که :"ماانسان را بی خانمان وآواره آفریدیم تااومحلی دلخواه برای خودبیابد،ماانسان رابدون چهره آفریدیم تا اوشکل وشمایلی مناسب برای خودانتخاب کند،ماانسان را بی استعداد آفریدیم تااواستعدادوشکوفایی های خود را کشف کند".پیکو خلاف فلسفه والهیات زمان خود،انسان را بخشی ازجهان وکائنات نمیدانست بلکه جهانی کوچک که درجهانی بزرگترقراردارد.اوآشنایی دقیقی باعرفان آغازسدههای میانه دین یهود،یعنی کابالایی داشت.

جیووانی  پیکودلامیراندلا- درسال 1494درایتالیابدیا آمد ودرسال 1463 ازطریق منشی اش وبدستورپاپ هشتم درسن 31سالگی مسموم گردید وبقتل رسید.کلیسای دولتی حاکم نه تنها بعضی ازآثاراوراممنوع نمودبلکه به تعقیب وزندان وی نیزپرداخت.پیکو درخانواده ای اشرافی ومرفه بدنیا آمد وحافظه ای عجیب وقوی داشت. دردانشگاه او نه تنها به نحصیل حقوق کلیسایی،ادبیات،وفلسفه پرداخت،بلکه به راهنمایی معلم خانگی اش،زبانهای لاتین،یونانی،عربی،وعبری رافرا گرفت.اودرسال 1486، نهصد تزخودرا برای برقراری یک کنگره صلح فلسفی اعلان نمودکه پاپ باممنوع نمودن 13 تز آن، به اتهام کفرآمیزی،اوراتحت تعقیب قرارداد. پیکو هدف کنگره جهانی خوددررم را کوشش برای آشتی ادیان و فلسفه اعلان کرد.اودررابطه باآن کنگره نوشت که" فلسفه درجستجوی حقیقت بود-الهیات آنرایافت – ودین صاحب آن گردید" . بعدها پیکو را امیر آشتی درپایان سدههای میانه نامیدند. اوهدف ازآن کنگره را دفاع از حیثیت انسان اعلان نمود. تحصیلات وآموزشهای دوران کودکی وی موجب پایه های بعدی هومانیستی اش شده بودند.

سرانجام پاپ ششم یعنی آلکساندردرسال 1493 ازاواعاده حیثیت نمودواورابخشید.پیکودرآن کنگره برای دفاع ازتزهای خود،ازغالب متفکران آنزمان اروپا دعوت نموده بود.اومدعی بودکه باکمک تزهای خود،خالق یک صلح فلسفی خواهد شد.وابستگی اوبه طبقه اشراف باعث شدکه اوازنظرمادی مستقل باشد و بتواند به نقاط گوناگون سفرکند،معلم خصوصی داشته باشد،وکتابخانه خصوصی اش را گسترش دهد.

ازجمله آثارپیکو: درباره حیثیت وشرف انسان، اپرای اومانیه، ومنتخب آثاراو،هستند.درکتاب نخست، اواحساس زندگی دردوره رنسانس رابیان میکند. آخرین ومهمترین اثراو کتاب 12بخشی علیه طالع بینی براساس علم نجوم وستاره شناسی است.اوبه دفاع ازفلسفه ای پرداخت که روش اش براساس علم ارقام میباشد.پیکو علیه کتاب مقدس وانجیلی مبارزه نمود که بدبینی،بیچاره گی وناامیدی دردین را عمده می نمود.بعدها مجموعه آثارانقلابی اودرکشورهای مختلف اروپا،مورد توجه خاص قرارگرفتند.اودرباره توانایی های انسان میگفت که او همچون سوسماربرای سازش بامحیط وشرایط جدید، رنگ عوض میکند.پیکو عقیده به قضا وقدر رامخالف ایده آل انسان یعنی آزادبودنش میدانست.امروزه اشاره میشود که مبارزات سخت اوعلیه غیبگویی وپیشگویی،ریشه مذهبی ومسیحی داشته ونه دلایل علمی،وانسانی راکه اونمایندگی میکرد،یک انسان مذهبی مسیحی؛ولی ضدسازمان کلیسایی بود.


August 22nd, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي